.

.


ایمیل مدیر :

» مهر 1394
» ارديبهشت 1394
» اسفند 1393
» مرداد 1393
» آذر 1392
» مهر 1392
» مرداد 1392
» تير 1392
» خرداد 1392
» ارديبهشت 1392
» فروردين 1392
» اسفند 1391
» بهمن 1391
» دی 1391
» آذر 1391
» آبان 1391
» مهر 1391


» ردیاب ماشین
» جلوپنجره اریو
» اریو زوتی z300
» جلو پنجره ایکس 60







RSS
امتحان شیمی !
نویسنده OMID تاریخ ارسال شنبه 8 تير 1392 در ساعت 12:36

 -  , , , ,پـــــــــــــــرهام , ,تارا ترکاشوند, , ,ادرین ,سام رضایی, ,علیرضا ,مطهـ ـــ ره ,ترانه ر, , ,احسان عاشق اس اس وفرهاد, ,

.:: ::.
تشکر مسی از روحانی !!
نویسنده OMID تاریخ ارسال شنبه 8 تير 1392 در ساعت 12:34

 -  ,مطهـ ـــ ره , ,امیر حسین موسوی,الهه جوان, ,صـــآدِق تـَـــکْـــ پَـــــْر , , ,صــَـــــــــــــبـآ هــــَنوزَمــــــ عاشقـــِــــ, ,علــــــــــــــی , , , , ,سامیار نوری,

.:: ::.
ای جااااااااااان
نویسنده OMID تاریخ ارسال شنبه 8 تير 1392 در ساعت 12:27

کی بود در مورد عمه ی من صحبت کرده بود ؟؟

.:: ::.
مخلصیم
نویسنده OMID تاریخ ارسال شنبه 8 تير 1392 در ساعت 12:26

.:: ::.
اولین مشق مدرسه...
نویسنده OMID تاریخ ارسال شنبه 8 تير 1392 در ساعت 12:18

اولین مشقی که نوشتی یادت هست؟؟؟!!


.:: ::.
انگشتر الماس !!!
نویسنده OMID تاریخ ارسال پنج شنبه 6 تير 1392 در ساعت 16:47

ﯾﻪ ﺭﻭﺯﻩ ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﯾﻪ ﺧﺎﻧﻢِ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺭﻭﯼ ﻋﺮﺷﻪﮐﺸﺘﯽ...

ﺩﺭ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﻣﮑﺰﯾﮏ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﻧﮕﺎﻩ ﻣﯿﮑﺮﺩ

ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﻟﻤﺎﺱ ﮔﺮﺍﻧﺒﻬﺎﯾﺶ ﺍﺯ

ﺍﻧﮕﺸﺘﺶ ﺳﺮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺗﻮ ﺁﺏ ﻭ ﺯﻥ ﺑﺎ

ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ ﺍﯾﻦ ﺳﻔﺮ ﺭﺍ ﺳﭙﺮی کرد ...

... ... ﭘﺲ ﺍﺯ15ﺳﺎﻝ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻩ ﻣﮑﺰﯾﮑﻮ ﺳﯿﺘﯽﺭﻓﺘﻪ

ﺑﻮﺩ ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺳﺎﺣﻞ ﺳﻔﺎﺭﺵ

ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﻫﯽ ﺩﺍﺩ ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻣﺎﻫﯽ ﺭﻭ

ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ ﯾﻪ ﺟﺴﻢ ﺳﻔﺖ ﻭ ﺳﺨﺖ ﺯﯾﺮ ﺩﻧﺪﻭﻧﺶ

ﺣﺲ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﺩﯾﺪ
.
.
.
.
.
.
.
.
.http://nish-khand.rozup.ir/Pictures/1/%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B7%D9%84%D8%A8.gif

ادامه ی مطلب ...
.:: ::.
پیر مرد و بقال !.....
نویسنده OMID تاریخ ارسال یک شنبه 2 تير 1392 در ساعت 16:43


 

 
 
 
 مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت 

آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت. 

مرد آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید.

 روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. 

هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود. او از مرد فقیر عصبانى شد

 و روز بعد به مرد فقیر گفت:دیگر از تو کره نمى خرم،

 تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت:ما ترازویی نداریم و 

یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم . 

          یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم.

 

.:: ::.
خیلی جالبه...حتما بخونید
نویسنده OMID تاریخ ارسال یک شنبه 2 تير 1392 در ساعت 16:42

شوالیه ای خطاب به دوستش می گوید:
- بیا تا به سمت کوهی برویم که خداوند در آن زندگی می کند!می خواهم امتحان کنم که او چگونه فقط می تواند دستور داده و هیچ کاری برای سبک تر کردن بار وفشار مسوولیت ما انجام نمی دهد. .
دیگری می گوید:
-من هم برای اثبات ایمانم می آیم.
شب هنگام بود که به بلندی آن کوه رسیدند.صدایی در تاریکی شنیدند که می گفت:” بار اسبهایتان را از سنگهای روی زمین پر کنید.”
سوارکار اول می گوید:
-دیدی؟ بعد از این همه سوارکاری و کوهنوردی,او هنوز می خواهد تا بار ما را سنگینتر کند.من هرگز اطاعت نخواهم کرد. .
و سوارکار دوم همان کاری را کرد که به او دستور داده شده بود.
وقتی که از کوه پایین آمدند,سپیده دم شده بود و اولین اشعه های نورخورشید سنگهایی را که شوالیه دوم با خود به همراه آورده بود, روشن نمود.
آنها خالصترین الماسهای دنیا بودند . . .
تصمیمات و تقدیرات الهی اسرار آمیز هستند,اما همیشه به صلاح ما هستند

.:: ::.
گمنام !!!!!!!!!
نویسنده OMID تاریخ ارسال یک شنبه 2 تير 1392 در ساعت 16:35

.:: ::.
خلاقیت خفن ...
نویسنده OMID تاریخ ارسال یک شنبه 2 تير 1392 در ساعت 16:30

.:: ::.
عناوین آخرین مطالب بلاگ من



.:: Design By :